English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 125 (8113 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
primary cognizance U شناختهای اولیه
primary cognizance U تحقیقات اولیه روی یک مسئله
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cognizance U اخطار رسمی
cognizance U معرفت
cognizance U ادراک
cognizance U شناسایی اگاهی
cognizance U تصدیق ضمنی
cognizance U اخطار قانونی
cognizance U ابلاغ رسمی حق یا اختیارقانونی برای تعقیب موضوعی از مجاری قضائی
cognizance need U نیاز شناخت
security cognizance U هشیاری امنیتی
materiel cognizance U مدیریت تشخیص کالا
materiel cognizance U مدیریت کالاها
security cognizance U شناخت ازنظر صلاحیت
primary U خط ارتباط و با کارایی بالا ISDN
primary U که کانالهای B جداگانه را که میتواند ارسال سیگنال و کنترل پاس چند کیلوبایت در ثانیه را که روی کانال D ارسال می کنند را پشتیبانی کند
primary U 1-حافظه کوچک با دستیابی سریع داخلی در سیستم کامپیوتری
primary U که برنامه جاری را ذخیره میکند 2-حافظه اصلی داخل سیستم کامپیوتری
primary U اولین یا ابتدایی یا بسیار مهم
primary needs U نیازهای نخستین
primary U ورودی
primary U کانالی که ارسسال داده را بین دو وسیله بر عهده دارد
primary U وضعیت این ایستگاه موقت است و از یک ایستگاه به دیگری ارسال میکند
primary U تنها ایستگاه در شبکه داده که میتواند مسیر انتخاب کند و ارسال کند
primary U اولیه
primary U ابتدایی
primary U مقدماتی نخستین
primary U عمده
primary U اصلی
primary U نخستین
primary U مقدماتی اصلی
primary U کلمه شناسایی یکتا که یک ورودی از پایگاه داده ها انتخاب میکند
primary U ابتدایی مقدماتی
primary products U محصولاتی که به عنوان مواد اولیه بکار برده میشود
primary reciever U دریافت کننده توپ که هدف اصلی پاس است
primary reinforcement U تقویت نخستین
primary reinforcer U تقویت کننده نخستین
primary standard U استاندارد اولیه
primary structure U ساختمان اصلی
primary storage U انباره اولیه
primary storage U حافظه اولیه
primary products U محصولات پایه
primary structure U ساختمان اولیه
primary personality U شخصیت نخستین
primary planets U سیارات عمده
primary planets U سیارات کبار
primary position U موضع اصلی
primary position U موضع ابتدایی
primary processes U فرایندهای نخستین
primary productivity U فراوردگی نخستین
primary products U محصولات اولیه
primary memory U حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
primary tenses U زمانها یاصلی و گذشته وماضی قریب و ماضی بعید
primary covert U پرهایاولیه
primary marshalling U راهاولیه
primary mirror U آئینهابتدائی
primary root U ریشهاولیه
primary material U مواد اولیه فرش [همچون نخ و رنگ]
primary accused U متهم اصلی
white primary U اخذ اراء مقدماتی حزبی
primary colour U رنگهایاصلی-قرمز RedسبزGreen آبیBlue
primary track U شیار اولیه
primary track U شیار اصلی
primary treatment U تصفیه نخستین
primary treatment U پاکسازی نخستین
primary winding U سیم پیچ ورودی
primary wire U سیم ورودی
primary zones U نواحی نخستین
primary memory U حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
primary motivation U انگیزش نخستین
primary schools U دبستان
primary carbon U کربن 1 درجه
primary carbon U کربن نوع اول
primary cell U پیل ساده
primary center U مرکز عمده
primary center U مرکز اولیه
primary circuit U مدار ورودی
primary cluster U تشکیل ورودیهای یک جدول در اطراف یک خانه منفردجدول
primary coil U پیچک راه انداز
primary colors U رنگهای نخستین
primary body U جسم اولیه
primary armament U جنگ افزار اصلی
primary colours U رنگهای اصلی
primary school U دبستان
primary education U اموزش ابتدایی
grounded primary U مدار ورودی زمینی
primary gain U بهره اصلی بیماری
primary alcohol U الکل 1 درجه
primary alcohol U الکل نوع اول
primary amentia U نقص عقل نخستین
primary anxiety U اضطراب نخستین
primary colors U رنگهای اصلی
primary industries U صنایع اولیه
primary interest U مسئولیت اصلی
primary interest U هدف توجه اصلی
primary inputs U نهادههای اولیه
primary inputs U دادههای اولیه
primary hypertension U افزایش اولیه فشار خون
primary investment U سرمایه گذاری اولیه
primary group U گروه نخستین
primary masses U نقاط مادی اولیه
primary consumers U مصرف کنندگان نخستین
primary current U جریان ورودی
primary mission U ماموریت اصلی
primary drive U سائق نخستین
primary key [کلید اصلی، همچنین کلید اولیه نامیده می شود، یک کلید در یک پایگاه داده رابطه ای است که منحصر به فرد برای هر رکورد است.]
primary electron U الکترون اولیه
primary emission U صدور اولیه
gross primary product U تولید ناخالص نخستین
primary cosmic rays U تابش کیهانی
primary storage unit U واحد انبارش اولیه
primary cosmic rays U پرتو کیهانی
primary mental abilities U تواناییهای عقلی نخستین
primary mental deficiency U عقب ماندگی ذهنی نخستین
to act through primary agents U به وسیله پاسخگویان اصلی عمل کردن
primary diagonal [matrix] U قطر اصلی [ریاضی]
primary standard grade U خلوص استاندارد اولیه
primary sensory area U ناحیه حسی نخستین
primary vowel sounds U صداهای اصلی
primary projection area U ناحیه فرافکنی نخستین
middle primary covert U پرهایاولیهمیانی
primary consumers: herbivores U گیاهخواران
primary process thinking U اندیشیدن در فرایند نخستین
net primary production U تولید خالص نخستین
primary consumers: herbivores U مصرفکنندهاولیه
Recent search history Forum search
0bteimoor@yahoo.com لطفا این پاراگراف رو برام ترجمه کنین
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com